گزارشی کامل از آلبوم جدید محسن یگانه
انگار محسن یگانه را روی دور تند گذاشتهاند. اینقدر این روزها درگیر آلبومش بوده و بیخوابی کشیده و تندتند از این استودیو به آن استودیو رفته که حرف زدنش هم تند شده است. اولین ومفصلترین گفتوگوی یگانه راجع به آلبوم سومش را بخوانید...
میگوید «این روزهای زندگی من اصلا دوستداشتنی نیست»،برعکس خودش. خودش، هر کار بکند، قلابی برای دوستداشتنی بودن دارد. بمب انرژی است؛ مدام میخندد و حواسش جمع همه چیز هست. انگار محسن یگانه را روی دور تند گذاشتهاند. اینقدر این روزها درگیر آلبومش بوده و بیخوابی کشیده و تندتند از این استودیو به آن استودیو رفته که حرف زدنش هم تند شده است. انتشار آلبوم سوم خوانندهای که بین خوانندگان پاپ در دوره حرفهایاش، روند صعودی داشته، به اندازه کافی بهانه خوبی برای گفتوگو است. خوانندهای که آلبوم دومش از آلبوم اول، قویتر و موفقتر بود و به قول بنیامین، باید آلبوم سومش هم در همین روند، بهتر از دومی باشد. خود یگانه در این مورد خیلی حرف نمیزند، اما توقعش از خودش خیلی بالاست. این را میشود از تمام وقت گذاشتنها، نخوابیدنها، حرص و جوش خوردنها و وسواسهای ریز به ریزش فهمید. حالا که دارید این گفتوگو را میخوانید، به احتمال زیاد «حباب» به بازار موسیق آمده. اولین ومفصلترین گفتوگوی یگانه راجع به آلبوم سومش را بخوانید. با اینکه خیلی سرش شلوغ بود، حسابی هوای نسلامروز را داشت و برای ما وقت خالی کرد، دمش گرم.
واقعیت این است که در این آلبوم، کمی دست تنها بودم. فکر نمیکردم در تولید یک کار، اینقدر فشار روی من وجود داشته باشد. واقعا فرآیند فرسایشی و خستهکنندهای بود. در این میان خیلیها هم از تو توقع دارند که آدم وقتشناسی باشی و طبق انتظارات خودشان تو را میسنجند، ولی واقعیت این است که چنین امری مخصوصا وقتی دست تنها باشی و بخواهی کار استاندارد هم انجام دهی، شدنی نیست. البته این را هم بگویم، من وقتی برای آلبوم سوم، ۱۴ تا قطعه کنار گذاشتم، باید فکرش را میکردم. چون میخواستم این آلبوم پروژه تمام و کمالی باشد؛ یک پکیج کامل، ولی حالا که به روزهای آخر کارم رسیدهام و باید به انتشار و پخش فکر کنم، میبینم که ۱۴ قطعه، کار راحتی نبوده و برای همین دارم روز به روز خستهتر و فرسودهتر میشوم. باید اعتراف کنم که این روزها نوع زندگی من اصلا دوستداشتنی نیست؛ واقعا احتیاج به استراحت دارم، ولی فرصت ندارم. دلم موبایل خاموش و یک سفر میخواهد که فقط بخوابم؛ فقط بخوابم. ولی بههرحال میخواهم که این پروژه را تمام کنم. اگر صبر و حوصله قدیم را داشتم، اینقدر اذیت نمیشدم، ولی متاسفانه دیگر حال و حوصله قبل را ندارم. اکثر کارها هم روی دوش خودم است، در صورتی که بقیه حداقل یک مدیر برنامه امین دارند که کمک حالشان است و به زندگیشان نظم میدهد، ولی من بیشتر امور زندگیام را خودم مدیریت میکنم؛ همین باعث شده خیلی خسته شوم. حوصله و انعطاف قدیم را هم ندارم و کوچکترین حرف و حرکتی باعث رنجشم میشود. من وسواس وحشتناکی در مورد کارم دارم. از شعر بگیر تا ملودی و ووکال و تنظیم و میکس…؛ نمیخواهم کاری را منتشر کنم که مخاطبانم اعتمادشان را به من از دست بدهند. حالا میان این همه کار، دوران پر حاشیهای هم داشتم؛ اتفاقات ریز و درشت زیادی افتاد که من را درگیر خودش کرده بود. ببین من در زندگیای که الان دارم، هیچ وقت آزادی وجود ندارد. هشت صبح میخوابم و ۳-۴ بعدازظهر بیدار میشوم و به استودیو میروم تا ۸ صبح فردا. با این تفاسیر من چه حاشیهای میتوانم داشته باشم؟ شما که الان دارید با من صحبت میکنید فکر میکنید من آدمی هستم که اهل شیطنت و حاشیهسازی باشم؟ امیدوارم حاشیهسازان در کارشان آنقدر موفق باشند که اصلا یادشان برود کسی به نام محسن یگانه هم وجود دارد. در کل از این بابت خیالم راحت است که الان سر جای خودم قرار دارم. باور کنید من به دلیل مشکلاتی که داشتم همان دوره هم نتوانستم این هیجانات را لمس کنم و طعم آن را بچشم، طعم معروف شدن و محبوب شدن. الان هم که دیگر به سنی رسیدهام که باید با فکر جلو بروم و منطقیتر کار کنم. من الان ۲۷ سالهام و باید به اندازه یک آدم ۲۷ ساله فکر کنم و به اتفاقات پیرامونم واکنش نشان دهم. در این مدت حواشیای برایم ایجاد شد که در روند گفتن ترانههایم خللی وارد کرد. شعر هم مقولهای خلاقانه است و اول باید حس آن به وجود بیاید تا بتوان وارد سرودن شعر شد و اینطور نیست که یک روند ماشینی را برای تولیدش طی کند؛ به همین دلیل یک مقدار کارها عقب افتاد. تا اینجا تمام ترانههایی که در آلبومهایم وجود دارد را خودم گفتهام و انشاءالله در «حباب» هم فقط از ترانههای خودم استفاده میکنم. مشکل شاید اینجاست که من دوست دارم شعرهای آلبوم را خودم بگویم! خوشبختانه دیگر به همه ثابت شده که محسن یگانه آدم خودخواهی نیست. این را صادقانه میگویم که این موضوع از سر خودبینی نیست. صرفاً ماجرا این است که پیدا کردن کسی که حس من را درک و آن را وارد ترانه کند و دقیقا آن چیزی را بگوید که من میخواهم، خیلی سخت است؛ برای همین خودم دست به کار میشوم. خودم هم مگر چندتا کار را میتوانم با هم انجام دهم؟ سخت است. حاشیهسازی هم که باشد، سختتر. فقط بحث، بحث محبوبیت نیست. شاید آن دوستانی که سعی داشتند برایم حاشیه درست کنند شخصیتهای منفوری بودند و نمیتوانستند محبوبیت کم یا زیاد من را ببینند. اما بیشتر از اینکه محبوبیت باعث این حاشیهها باشد، بحث موفقیت مطرح است. من تلاش خودم را در کنار تیمم، دوستانم و طرفدارانم انجام دادم تا به موفقیت برسم. بههرحال من دو آلبوم منتشر کردم که هر دو موفق بود و توانست با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند و حالا بوی موفقیت احتمالی آلبوم سوم هم به مشام خیلیها رسیده و از آنجایی که نمیتوانند این ماجرا را تحمل کنند، دست به حاشیهپردازی میزنند. همه این مسائل باعث طولانی شدن زمان سرودن اشعار و در نتیجه تاخیر در آلبومم شد. نه؛ حتی فکرش را هم نکنید. هرچند در همان مدتی که کار میکردیم، اختلافات مالی شکبرانگیزی که باعث شد دیگر با این شخص کار نکنم، خیلی بیش از این رقمها بود. ولی حالا وکیل گرفتهام و دارم از مجرای قانونی، همه چیز را پیگیری میکنم.
بله، همه ملودیها به جز یکی از آنها متعلق به خودم است. معمولا در آلبومهایم یک قطعه را به صورت کاور ارائه میدهم، اینبار هم یک قطعه را که خودم خیلی دوستش داشتم برای دل خودم کاور کردهام. ضمنا فکر میکنم از میان ۱۴ قطعهای که برای مخاطبانم تدارک دیدهام، میتوانم یک قطعه را به خودم و دلم اختصاص دهم. خیلی از دوستان میخواستند حاشیهسازی کنند و بگویند قطعاتی را که من کار میکنم، خودم نمیسازم؛ این در حالی است که من همیشه روی جلد آلبوم نام قطعاتی که کاور شده است را ذکر میکنم، اما دوستان انگار خیلی دوست دارند برایم حاشیهسازی کنند، مشکلی نیست؛ من به این حاشیهها عادت کردهام. یک مثال خیلیخیلی ساده؛ چند وقت پیش یک خواننده از کشور ترکیه، دقیقا اواخر سال ۲۰۱۱، پنج یا شش قطعه از قطعاتی که من طی ۸ سال گذشته پخش کردهام را به صورت یک کلکسیون، بدون ذکر هیچ اسمی و دقیقا با همان جزئیات و همان نوع موسیقی و تنظیم، منتشر کرد. همه هم اول سراغ من آمدند و انگشت اتهام ابتدا به سوی من گرفته شد. حتی نگذاشتند طعم لذت موفقیتی اینچنینی در کشوری دیگر را درست بچشم ۴ قطعه را شهاب اکبری تنظیم کرده که آن قطعهای که در موردش صحبت کردیم، جزو همین تنظیمات است. ۳ قطعه هم علی ثابت تنظیم کرده است. ۳ قطعه هم تنظیم مهران عباسی است. سه قطعه هم خودم تنظیم کردهام و از طرف دیگر اینبار یک کار را به صورت مشترک که کمی حال و هوای متفاوتی نسبت به کارهایی که تاکنون کردهام، دارد، با آرین بهاری و علی رهبری تنظیم شده است. تو بین خوانندههای همنسل خودت جزو معدود خوانندههایی بودی که آلبوم دومت از آلبوم اول موفقتر بود. مثلا بنیامین آلبوم اولش از آلبوم دومش خیلی موفقتر بود. باتوجه به این که پلهپله، سیر صعودی را طی کردهای، به نظر میرسد در مورد آلبوم سوم کار خیلی سختی را پیش روی داری و ریسکش برای تو خیلی بالاست. درست است؟ خیلی در زمینه موسیقی پاپ، نمیشود دقیق پیشبینی کرد. مثلا احتمالش زیاد است که بنیامین با آلبوم سومش، بازار را منفجر کند. در مورد خودم نمیدانم که با چه درصد موفقیتی در بازار روبهرو خواهد شد، اما اگر آلبوم سوم من با موفقیت همراه باشد، میتوانم خودم را به راحتی بازنشسته کنم. اگر یادتان باشد سال ۸۷ زمانی که آلبوم «نفسهای بیهدف» وارد بازار شد، گفتم که تا سه آلبوم تضمین میدهم که آلبومهایم موفق خواهد شد. بازنشسته که نه، اما اگر الان بخواهم تصمیم بگیرم، حداقل تا یک سال، یک سال و نیم باید کار کنم و بعد موسیقی حرفهای را کنار بگذارم. بعد از «حباب» یک آلبوم ریمیکس روانه بازار خواهم کرد، البته نه به این زودیها و باید روی آن کارهای زیادی انجام دهیم، ولی در فکرش هستم. چون ریمیکس به سلیقه روز مخاطبان موسیقی خیلی نزدیک است. واقعا در این آلبوم به تنها چیزی که فکر نکردم مسائل مادی بود، یعنی آنقدر درگیر کار بودم که دیگر احساس کردم به تنها چیزی که نباید فکر کرد، هزینههای مالی است. شرکت آوای هنر تهیهکننده این آلبوم است و شرکت هنر اول آن را پخش خواهد کرد. ببین دلیل اینکه «رگ خواب» برایتان خیلی جذابتر از محسن یگانه «نفسهای بیهدف» بود این است که من در رگ خواب به مخاطب عام بیشتر توجه کرده بودم. به نظرم در آلبوم باید سعی کرد تمام سلایق موسیقی را ارضاء کرد. «رگ خواب» که اعتقاد دارم بعضی از تراکها مثل تراک ۵ یک شکست کامل از نظر آهنگسازی و تنظیم بود، برایم تجربههای زیادی به همراه داشت. در «حباب» کلکسیونی از آهنگهایی که تا امروز کار کردهام وجود دارد. برای اینکه بخواهم این چند سال را با هم جمع بزنم، مجبور شدم تعداد قطعات آلبوم را افزایش دهم. این را به فال نیک میگیرم که «حباب» ۱۴ قطعه خواهد داشت، چون میدانم مخاطبم دوست ندارد من اشتباه کنم. در بعضی از ترانهها از کلمات محاورهای و عام پسند استفاده شده و بعضی از ترانهها کاملا احساسی و تکان دهنده است و همین باعث میشود آلبوم متفاوت شود. در مورد خواندن و تنظیمها هم باید بگویم که فعلا تصمیم ندارم به ترکیب برنده دست بزنم و همان روند گذشته را ادامه دادهام. بله، یکی از تراکهای آلبوم حباب نام دارد. ببین ما به طور کل در موسیقی کار هیت داریم، کار مگاهیت هم داریم. سکوت آهنگی بود که مگاهیت شد و در بدنه موسیقی کشور ماندگار شد و دیگر خودم هم نمیتوانم آن را فراموش کنم. شاید تراک رگ خواب را هنوز خیلیها نشنیده باشند، اما میشود گفت همه ما سکوت را شنیدهایم. خوشبختانه در حباب کار خوب زیاد است و فکر میکنم ۳تا از قطعات این آلبوم به صورت جداگانه میتوانند مگاهیت شوند، اما واقعا نمیشود پیشبینی کرد که کدام آهنگ هیت میشود. خودم بین دو تراک «دوست دارم» و «باورکنم» شک دارم که کدامیک بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. به نظرم این دو آهنگ تمام نشانههایی که مورد پسند مخاطب عام است را دارد. در «نفسهای بیهدف» فقط احساس بود، اما در «رگ خواب» ترانهها با فکر بیشتر سروده شده بود. وقتی توازن بین این احساس و فکر برقرار میشود یک کار بازارپسند تولید میشود. ببین وقتی من عمیق فکر میکنم، دیگر نمیتوانم سطحی بنویسم و به همین دلیل هم هست که اشعاری که در «حباب» خواهید شنید پرمحتواتر است. الان شاید خوانندگان شما پیش خودشان فکر کنند محسن یگانه خیلی آدم مغرور و خودشیفتهای است که از خودش تعریف میکند، اما واقعیتش این است که من زحمت خودم را کشیدهام و بقیهاش دست خداست. امروز ما شاهد فضای فوقالعاده بهتزدهای در موسیقی هستیم و نگرانیای که در مورد آلبوم دارم، فقط بابت همین فضای بهت زده است؛ انگار شوکی به بازار موسیقی داده شده، ولی همین که همه بچهها مشغول کارند، یعنی میتوانیم امیدوار باشیم، به زودی کمی بازار موسیقی داغ شود. دوست ندارم کسی که این مصاحبه را میخواند به این نتیجه برسد که محسن یگانه چون با این نظر موافق است به این معناست که آلبوم فرزاد فرزین، محسن چاووشی و رضا صادقی که پیش از این وارد بازار شده ضعیف است. من به همه دوستانم احترام میگذارم؛ واقعا مشکل اینجاست که حالا که این رخوت در بازار موسیقی ایجاد شده، همه چیز تحتتاثیر است و از شرکت تولید تا پخشکننده و شنونده موسیقی از این ماجرا دچار لطمه و صدمه شدهاند. البته این موضوع فقط مختص ایران هم نیست و به نوعی در تمام دنیا صنعت موسیقی با یک نوع رکود مواجه شده و شوکهای عجیب و غریبی به فروش آلبومها وارد شده است. امیدوارم به زودی جو مثبتی با فروش بالای آلبومها به فضای موسیقی کشورمان وارد شود. متاسفانه الان فضای موسیقی آنقدر کسلکننده شده که گاهی آلبومهای خوب هم دیده نمیشوند. الان خواننده مورد علاقه من آلبومش را روانه بازار کرده، اما آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است! بههرحال امیدوارم هرکسی که میتواند کارش را درست انجام بدهد تا وضعیت موسیقی بهبود یابد. به شخصه فکر میکنم اگر رضا صادقی، محسن چاووشی، فرزاد فرزین، احسان خواجهامیری و بنیامین روی کارشان متمرکز شوند، میتوانند آلبومی وارد بازار کنند که فضا را تکان دهد و به شدت به این معتقدم که اگر آلبوم این دوستان شنیده شود، به شنیده شدن آلبوم من هم کمک بسیاری میکند. حباب را میتوانم در بین فینالیستهای امسال ببینم، اما خودم را نه! «حباب» آلبومی است که واقعا میتوان از آن دفاع کرد. این روزهایی که دارم سپری میکنم اصلا روزهای دوستداشتنیای نیست، چون واقعا دارم سختیهای زیادی را تحمل میکنم تا کارم به نتیجه برسد. آلبوم من میتوانست یک ماه زودتر وارد بازار شود، اما من صبر کردم تا خروجی کار به بهترین شکل ممکن به دست مردم برسد. الان تنها مشکلی که دارم این است که در مسیر تولید این آلبوم اتفاقات بدی افتاد؛ شاید باورتان نشود، اما آدمهایی که میتوانستند نقشهای کاملا تعیینکنندهای در این آلبوم داشته باشند، به دلایل کاملا موجه، فرصت نکردند تا تماموقت تلاش کنند و من حداقل از این بابت از نظر روحی ضربه بزرگی خوردم. خصوصا در این روزهای اخیر بیشتر از همیشه دست تنهایم. نمیخواهم از کسی اسم ببرم، اما همیشه از افرادی که توقع نداریم خبرهای عجیب و غریب میشنویم. من امروز افرادی را میبینم که شکستهای خودشان را به گردن موفقیت دیگران میاندازند. امیدوارم همه ما به این نتیجه برسیم که هر وقت بتوانیم دلمان را به اندازهای بزرگ کنیم که دیگران هم در آن جا شوند، میتوانیم ادعا کنیم که انسان بزرگی شدهایم. «نشکن دلمو» یکی از قدمهای اولیهام بود و بعد از این آهنگ سعی کردم عقبگرد نداشته باشم. «سکوت» هم یکی دیگر از کارهایی است که برایم اتفاق بسیار خوشایندی بود و از دوستانی که با صدای بسیار زیاد این تراک را گوش کردند، تشکر میکنم.
بنیامین چند تراک مگاهیت دارد، مثل «دنیا دیگه مث تو نداره». «لکنت» هم آهنگ خوبی بود که با ایدهای نو ارائه شد و با ایدههای نو همراه بود. ببین ما هنرمندیم و یک وقتهایی حرفهایی میزنیم که شاید در خلوت به آن حرفها عمل نکنیم. به نظرم بهتر است ظاهر و باطن را از هم اینقدر جدا ندانیم؛ فکر میکنم این مشکل خیلیهاست! بهتر است همه کسانی که میخوانیم، فارغ از شعار، در شرایطی که هیچکس از موسیقی پشتیبانی نمیکند، پشت یکدیگر بایستیم و از هم حمایت کنیم. باید بدانید که این موضوع کار راحتی نیست. من حداقل خودم در این مسیر دارم سعیام را میکنم تا اختلافات از بین برود و فضای موسیقی آرام شود، مثلا از عذرخواهی همین چندوقت پیش من از بنیامین جلوی هزاران نفر و اینکه لطف کرد و فراموش کرد، گرفته تا همین حس حمایتی که نسبت به تمامی افرادی که برای این روزهای موسیقی دارند زحمت میکشند، همه و همه در همین راستاست. من تلاش کردم تا اختلافات را کنار بگذاریم. چرا؟ چون قرار نیست با این اختلافات تا ته خط برویم. ماجرای اختلاف من و بنیامین هم از یک مصاحبه بنیامین شروع شد که به اشتباهات من ختم شد، ولی تمام این اتفاقات فراموش شده است. همینها باعث میشود حواشی کمتر شود و همه ما روی کارهایمان تمرکز کنیم و اثر خوب خلق کنیم که مطمئنا موفقیتش روی آلبومهای همدیگر هم اثرگذار است. بیشتر از هر چیز دیگری این روزها دلم برای یک مسافرت بیحاشیه و موبایل خاموش تنگ شده است. بروم به یک جایی که یک ماه فقط استراحت کنم و به هیچ چیزی فکر نکنم. فقط بخوابم. خواب، خواب، خواب. من در کنسرت بنیامین بودم، او داشت میخواند و به الهه ناز رسید. یک دفعه میکروفون را به سمت من گرفت. گفتم خدایا الان من باید چه کار کنم؟ (میخندد) همانجا روی صندلی شروع کردم به خواندن و رفتم بالای سن. با خودم گفتم حالا اگر من حفظ نبودم چه میشد؟ مثل فراموش کردن ترانههای خودم در کنسرتهایم، اما رفتم و خواندیم و خیلی هم استقبال شد. کار باحالی کرد و مردم هم خیلی دوست داشتند. برنامههای مختلفی داریم. بههرحال فعلا همه وقت و انرژی من روی این آلبوم است. بعد از آن برنامهریزی دقیقی درباره کنسرت انجام میدهیم. صد در صد. بههرحال دیگر زمان این نیست که بروی روی استیج و بخوانی و پایین بیایی. برنامههای مختلفی داریم و ایدههایی که امیدوارم با استقبال روبهرو شود. اجازه بدهید در این مورد نظر ندهم، ولی این را بگویم که اگر صندلیهای کنسرت کسی خالی میماند، خیلی ربطی به تبلیغات و… ندارد. درست است که اطلاعرسانی درست، تبلیغات و… در پر شدن سالنهای کنسرت مهمند، ولی این را باید بدانیم که اگر صندلیها خالی ماند، دنبال مشکلی در خودمان باشیم نه در ماجراهای بیرونی. این را در مورد خودم هم میگویم. اگر از کنسرت من استقبال نشود و صندلی خالی بماند (البته خدا را شکر تا حالا این اتفاق نیفتاده) حتما کار من در جایی ایراد داشته است. به نظرم بعد از این آلبوم باید بروم و خودم را از نو بسازم (خنده). مشکل قلبی من، یک مشکل مادرزادی بوده؛ من را اذیت میکرد، ولی خیلی آن را جدی نمیگرفتم تا ۵ سال پیش که دیگر واقعا غیرقابل تحمل بود. ضربان قلب من به ۲۸۵ بار در دقیقه میرسید و شاید از این بابت رکورد دست نیافتنیتری نسبت به موسیقیام دارم! این واقعا وحشتناک بود. شاید غیرقابل باور باشد، ولی متاسفانه عین واقعیت بود. این شد که عمل جراحی کردم. نه، ولی مرتفع شده. بههرحال استرس و هیجان زیاد برای من خوب نیست و در دورههای مشخص باید چکاب قلبی بشوم، البته اگر فرصت کنم. این روزها هم که مدام کار میکنم. کار زیاد، مشکلی ایجاد نمیکند، ولی استرس آزاردهنده است و مناسب حالم نیست. کلا ازدواج موفق، خیلی خوب است. مگر چندبار ممکن است برای یک آدم پیش بیاید که کسی را کاملا سازگار با خودش پیدا کند؟ من معتقدم ممکن است یکبار چنین موقعیتی برایت پیش بیاید. من یک درصد هم ریسک نکردم و وقتی کسی را دیدم که من را میفهمید و با هم سازگار بودیم، ازدواج کردم. واقعا همین امروز دلم برای این بنده خدا سوخت که اینقدر من را تحمل میکند. امروز واقعا خودم، نمیتوانستم خودم را تحمل کنم و به این فکر میکردم که اطرافیانم چطور من را تحمل میکنند! شما وقتی یک جا نشستهاید و از کسی که کنارتان قرار دارد، خوشتان نمیآید، بلند میشوید و میروید، اما زمانی که نشستهاید و از خودتان بدتان میآید، چه کار میکنید؟ (خنده) نمیتوانید که خودتان را رها کنید و بروید. این آلبوم اگر با موفقیت همراه باشد محسن یگانه کاری کرده که خیلیها باورش نمیکنند و اگر این اتفاق بیفتد، تمام سختیها و عوارض تلاشهای این چند سال، قابل هضم خواهد بود و همسرم هم همه این روزهای بد مرا فراموش خواهد کرد. من همیشه در لباس پوشیدن همینم. همیشه هم میگویم که در لباس، آدم مودی هستم نه مدی. خیلی اهل مد نیستم؛ برایم مهم نیست چه چیزی مد است، برایم مهم این است که با چه چیزی راحت باشم. هرازگاهی هم به یک چیزی گیر میدهم (میخندد)، مثلا به یک کفش گیر میدهم. اگر ۱۰ جفت از بهترین کفشهای دنیا را هم جلویم بگذارند، باز هم همانی را انتخاب میکنم که مدتی است آن را میپوشم و با آن راحتم. کلا در مورد لباس پوشیدن به مود و حالم نگاه میکنم، ولی به طور کل اسپرت پوشم و خیلی نمیتوانم رسمی باشم، ولی خب بعضی وقتها کت و شلوار هم میپوشم. نه. مدل موهایم همیشه همینطور بوده. من همیشه موهایم را خودم کوتاه میکنم و خودم درستش میکنم (میخندد). بله. دوستان بازیگرم را دعوت میکنم و لطف میکنند میآیند و من هم خیلی خوشحال میشوم. من دوستانی دارم که هم جدیاند و هم کارهای جدی در طنز انجام میدهند (میخندد). هادی کاظمی، جواد عزتی، محمدرضا هدایتی، پژمان بازغی که با همهشان دوست هستم. بله؛ این چند وقتی که مدام مشغول تولید آلبوم بودم، همه سریهای جدید «قهوه تلخ» را خریدهام و کنار گذاشتهام تا سر فرصت ببینم. همه میدانند که من پرسپولیسیام، ولی مدتهاست فوتبال ندیدهام؛ باورتان میشود؟ هرگز یادم نخواهد رفت که فوتبالهای جام ملتهای اروپا را از رادیو دنبال میکردم. اینقدر فرصت نداشتم که به موقع پای تلویزیون بنشینم. رابطه من با جامعه هنری خصوصا بقیه حوزهها غیر از موسیقی، خیلی زیاد نیست؛ دایره محدودی است. با همه دوستم ولی تعداد کمی هستند که با آنها رفاقت داشته باشیم. دوستان من بیشتر آدمهای عادی هستند. من خودم هم یک آدم عادیام. عادی عادی عادی؛ مثل بقیه. مگر غیر ازاین است؟ بله؛ چند سال پیش، ولی اگر موافقت میکردم، تصمیم اشتباهی گرفته بودم. در ابتدا، کار من موسیقی است. |
نظرات شما عزیزان: